شاید خوش خویی بهترین صفت انسانی باشد که صفتی برتر از آن وجود نداشته باشد. ازاین روست که خوش خویی را بهترین خلق بشر و مهم ترین علت تعالی بشر و عامل جلب و جذب دل ها دانسته اند. از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: العبد لیبلغ بحسن خلقه عظیم درجات الاخرة و اشرف المنازل و انه لضعیف العبادة و ان العبد لیبلغ من سوء خلقه اسفل درک جهنم؛ به درستی که بنده به سبب اخلاق خوب به درجات بزرگ آخرت و بالاترین منزل ها می رسد در حالی که عبادت او ضعیف و اندک است. این در حالی است که بنده به سبب اخلاق بد و زشتی که دارد به پایین ترین درجات دوزخ می رسد.(المحجة البیضاء ، فیض کاشانی، ج 5 ، ص 93)
خداوند در قرآن می فرماید که علت جذب دل های مردمان به سوی پیامبر(ص) خلق خوش وی بوده است که خود از آن به خلق عظیم یاد می کند و می فرماید: وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ( قلم آیه 4). همین خوی بزرگ و منش خوش وی بوده است که مردمان را گرداگردش پروانه وار جمع کرد ؛ در حالی اگر می خواست با تمام ثروت های زمین دل های مردمان را به سوی خود بکشاند شدنی نبود: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد( آل عمران آیه 159)
پیامبر گرامی(ص) در سفارش های خویش می فرماید: انکم لن تسعوا الناس باموالکم فسعوهم ببسط الوجوه و حسن الخلق ؛ هرگز شما نمی توانید با اموال خود پاسخ گوی نیازهای همه مردم باشید و رضایت و خشنودی آنان را جلب کنید پس با گشاده رویی و خوش خویی آنان را خشنود کنید.(بحارالانوار، ج 71 ، ص 349)
همین خوش خویی پیامبر(ص) بود که دشمنان را به سویش می کشاند و اسیر و بندشان می کرد. بسیاری از دشمنان پیامبر(ص) از کسانی بودند که به سبب خوش خوی آن حضرت اسلام را پذیرفتند و دست از کفر و عناد و الحاد کشیدند.
آن حضرت نیز نه تنها بیان می کرد که هدف و فلسفه بعثتش اتمام و اکمال مکارم اخلاقی است (المحجة البیضاء ،ج 5 ، 89) بلکه دیگرانی که اهل این کار بودند به عناوین مختلف تشویق و ترغیب می کرد. در کتب تاریخی و روایی آمده است که در سال نهم هجری حضرت پیامبر(ص) به امیرمومنان (ع) دستور می دهد تا به جنگ قبیله حاتم طایی برود. درآن سال ها سرپرستی و ریاست قبیله به عدی بن حاتم رسیده بود. سپاه امیرمومنان(ع) قبیله طی را شکست سختی داد و عدی به شام گریخت و خواهرش و دیگران اعضای باقیمانده قبیله اسیر و در بند شدند. (سیره ابن هشام ، ج 4، ص 225)
هنگامی خواهر عدی به تلاش چند توانست نزد رسول خداوند بار یابد خطاب به آن حضرت (ص) گفت: یا محمد هلک الوالد و غاب الرافد. فان رایت ان تخلی عنی و لاتشمت بی احیاءالعرب فان ابی کان یفک الغانی و یحفظ الجار و یطعم الطعام و یفشی السلام و یعین علی نوائب الدهر؛ ای محمد! پدرم حاتم طایی از دنیا رفت و و نگهدارنده ام گریخت. اگر مصلحت می دانی مرا ازاد کن و سرزنش قبائل عرب را از من دور ساز؛ چون پدرم بردگان را آزاد می کرد و از همسایگان نگهبانی می نمود و به مردم غذا می داد و آشکارا سلام می کرد و طرفدار صلح بود و در حوادث تلخ روزگار به مردم کمک می رساند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: یا جاریة هذه صفة المومنین حقا لوکان ابوک مسلما لترحمنا علیه ؛ ای کنیز این صفات همان صفات مومنان راستین است. اگر پدرت مسلمان بود بر او رحمت می فرستادم.
آن گاه به مسئولان امر فرمان داد تا وی را آزاد کنند: خلو عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق؛ به احترام این که پدرش ارزش های اخلاقی را دوست می داشت او را آزاد و رها کنید.(زهر الربیع ص 89)
امیرمومنان علی (ع) سفارش می کند که با مردم با خوش رویی و خوش خویی رفتار کنید تا اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند: خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بکوا علیکم و این عشتم حنوا الیکم(نهج البلاغه ، ص 1092)